وبلاگ مصطفی زیبانژاد

آزادگی

چهارشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۴۵ ب.ظ

پشه ای در استکان آمد فرود

تا بنوشد آنچه وا پس مانده بود

کودکی-از شیطنت- بازی کنان،

بست با دستش دهان استکان!

پشه دیگر طعمه اش را لب نزد

جست تا از دام کودک وا رهد

خشک لب،میگشت،حیران،راه جو

زیر و بالا،بسته هر سو راه او

روزنی میجست در دیوار و در

تا به آزادی رسد بار دگر

هر چه بر جست تکاپو می فزود

راه بیرون رفتن از چاهش نبود

آنقدر کوبید بر دیوار سر

تا فرو افتاد خونین بال و پر

جان گرامی بودو آن نعمت لذیذ

لیک آزادی گرامی تر،عزیز

*استاد فریدون مشیری*

  • mostafa zibanezhad

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی